مواد لازم:
خرمای جنوب(پوست نازک)=300 گرم
پودر زنجبیل=1 قاشق چایخوری
کره=30 گرم
کنجد=4 قاشق غذاخوری
پودر پسته=4 قاشق غذاخوری
پودر نارگیل=4 قاشق غذاخوری
طرز تهیه:
ابتدا هسته های خرما را از آن جدا می کنیم و در تابه ای همراه با کره تفت می دهیم تا بشکل خمیر صاف و یکدستی درآید. سپس پودر زنجبیل را می افزاییم و مواد را از روی حرارت برمی داریم. بعد آن را بین دو کیسه نایلونی با استفاده از وردنه به صورت مستطیل باز می کنیم.سپس روی آن را ابتدا با یک لایه کنجد،بعد یک لایه پودر پسته و بعد یک لایه پودر نارگیل می پوشانیم و با استفاده از نایلون،خمیر را رول می کنیم و همان نایلون را دور آن می پیچیم. رولت را یک ساعت در یخچال قرار می دهیم. سپس آن را به صورت حلقه های یک سانتی برش می زنیم و در ظرف مخصوص آن را می چینیم و سرو می کنیم
حضرت امیر المؤمنین (علیه السلم) در مذمت زنان می فرمایند: «معاشر الناس! انّ النساء نواقص الایمان، نواقص الحظوظ، نواقص العقول،... و امّا نقصان عقولهنّ فشهادة امرأتین کشهادة الرجل الواحد...» «ای جماعت مردم! همانا زنان دارای نقصان ایمان، نقصان بهره ها (ارث) و نقصان عقل می باشند... و امّا نقصان عقول آن ها، به همین جهت که گواهی دو زن همانند گواهی یک مرد است...».
اشکال شده که این حدیث با کرامت زن سازگاری ندارد.
پاسخ: اولاً: عقلی که مرد بیش از زن دارد یک فضیلت است نه معیار فضل.
توضیح مطلب این که: عقلی که در زن و مرد متفاوت است عقل اجتماعی؛ یعنی در نحوه مدیریت، در مسائل سیاسی، علمی و تجربی و ریاضی است، ولی آیا می توان گفت: هر کس در این مسائل برتر بوده و عقلش بیشتر باشد به خدا نزدیک تر است؟ آیا این عقل مایه تقرّب به خداست؟ یا آن عقلی که به توسط آن خداوند عبادت شده و کسب بهشت می شود مایه تقرّب است؟ عقلی که موجب تقرّب می باشد همان است که از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) درباره نام گذاری آن به این اسم چنین آمده است که: عقل چیزی است که انسان به وسیله آن نیرو، غرایز و امیال را عقال کرده و می بندد. اگر کسی در مسائل سیاسی یا اجرایی عاقل تر و خردمندتر بود، نشانه آن نیست که به خدا نزدیک تر است، چه بسا همین هوش سیاسی یا علمی او را به جهنّم بکشاند. چه بسا مردی در علوم اجرایی بهتر از زن بفهمد امّا توان عقال کردن غرایز خویش را نداشته باشد. هر کس بتواند بهتر از دیگری غرایز را در هم بکوبد و امیال نفسانی را تعدیل کند و بهشت را کسب نماید او به معنای حقیقی عاقل تر است. پس اگر تفاوتی هست در مسائلی است که سود و زیان ندارد.
ثانیا: روایات درصدد تعریف جایگاه واقعی و تکوینی زن است؛ زیرا همان گونه که گفتیم زن به جهت شاکله وجودی که دارد برخی شغل ها و کارها از او برداشته شده است. پس نقص عقل زن نتیجه غلبه ملکاتی است که در سرشت او به ودیعت گذارده شده است و با موقعیت او در به حرکت درآوردن جامعه تأثیر دارد. و این منجّر به نقص ذاتی عقل زن نیست، بلکه به جهت ضرورت اجتماعی، زن احتیاج به تعقّل این گونه امور ندارد. زن به لحاظ موقعیت اجتماعی که دارد عقلش در اداره امور کشور و جنگ و قضاوت و... ناقص است، گر چه در مورد دیگر وظایف الهی که بر عهده او گذارده شده عقلش در حدّ خود کامل می باشد.
ثالثا: این روایت به قرینه ذیل آن که شهادت و گواهی دو زن را برابر با یک مرد می داند اشاره به این نکته دارد که زن به جهت غلبه عاطفه و احساساتی که دارد ممکن است که نتواند درست مطلب را تشخیص دهد لذا شاهد دیگری لازم است بر خلاف مرد.
رابعا: این کلام از حضرت در ضمن خطبه ای است که بعد از جنگ جمل ایراد شده است و معلوم است که حضرت دسته خاصّی از زنان را مورد سرزنش قرار داده است؛ زیرا ما در بین زنان افرادی همانند حضرت زهرا (سلام الله علیها) و خدیجه کبری (سلام الله علیها) و امّ سلمه (سلام الله علیها) و دیگران را داریم که از زنان صالحه اسلامند.
خامسا: مضافا به این که در سند این روایت نیز مناقشه شده و تنها از مصادر اهل سنت نقل شده است.
سادسا: عقل بر دو قسم است:
الف) عقل معاد؛ که در روایات درباره آن گفته شده که «ما عبد به الرحمان و اکتسب به الجنان» و در این جهت مرد بر زن برتری ندارد.
ب) عقل معاش: که مرد به جهت وظیفه اجتماعی که دارد باید اضافه ای در عقل داشته باشد.
سابعا: در مقایسه این حدیث با احادیث دیگر نیز به احادیث مخالفی دست می یابیم. از امام علی (علیه السلام) حدیث دیگری نقل شده است که کلام نهج البلاغه را تقیید می کند: حضرت فرمود: «ایّاک و مشاورة النساء الاّ من جُرِّبت بکمال عقل»؛ «از مشورت با زنان بپرهیزید مگر زنانی که کمال عقل آنان آزمایش شده باشد». بنابراین، احادیث نقص عقل زنان با این گونه احادیث نسبت اطلاق و تقیید را پیدا می کند و کلیّت احادیث نقص عقل از میان می رود و نتیجه این می شود که کلام حضرت (علیه السلام) در نهج البلاغه درباره همه زنان نیست و مواردی استثنا دارد.
در برخی از روایات چنین آمده که حضرت علی (علیه السلام) فرمود: «عقول النساء فی جمالهنّ و جمال الرجال فی عقولهن»؛ «عقول زنان در جمالشان و جمال مردان در عقولشان است».
اشکال شده که این حدیث نیز با کرامت زن سازگاری ندارد.
پاسخ: اولاً: این روایت یک امر دستوری نیست بلکه امر تعریفی است. ثانیا: مقصود از عقل در این روایت، عقل نظری است نه عقلی که توسط آن خداوند رحمان عبادت می شود. در چنین عقلی جمال زن و مرد هر دو در آن است که به توسط آن عقل، خداوند رحمان عبادت می شود و بهشت را کسب می نمایند.
خداوند متعال می فرماید: «أ تَأْمُرُونَ النّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أنْفُسَکُم وَ أنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ أفَلا تَعْقِلُونَ»؛ «آیا مردم را به نیکی دعوت می کنید، امّا خودتان را فراموش می نمایید».
از این آیه استفاده می شود که عقلی در انسان وجود دارد که انسان را به کار خیر دعوت می کند و در این زمینه مرد و زن را از هم جدا نکرده و بین این دو فرقی نمی گذارد.
از جمله احکام اسلام که مورد هجوم افراطیون قرار گرفته، مسأله شهادت و گواهی زنان در دعاوی کیفری است.
یکی از افراطیون در این زمینه می گوید: «در مسائل کیفری، زن گاهی اصلاً به حساب نمی آید و آن جرمی است که تنها با شهادت مردان ثابت می شود. ماده 74 قانون مجازات اسلامی در این باره می گوید: زنا چه موجب حدّ جلد (شلاق) و چه موجب حدّ رجم (سنگسار) باشد با شهادت چهار مرد عادل یا سه مرد عادل و دو زن عادل ثابت می شود، در چنین موردی شهادت زنان به تنهایی جرم را ثابت نمی کند. ماده 76 قانون مجازات اسلامی این طور می گوید: شهادت زنان به تنهایی یا به انضمام شهادت یک مرد عادل زنا را ثابت نمی کند بلکه در مورد شهود مذکور حدّ قذف جاری می شود».
پاسخ: در چند مورد شهادت زنان مورد قبول نیست:
1- مورد اجماعی: این مورد در جرایم غیر مربوط به حقّ الناس به جز زنا است؛ زیرا حکم خداوند در باب حدود بر این است که به کمترین بهانه ای حد اجرا نگردد، و تضییق دایره شهود در مورد زنان یکی از طرق دست یابی به این هدف است.
2- موارد اختلافی؛ در برخی موارد فقها بحث دارند که شهادت زن پذیرفته است یا نه؟ نظر مشهور فقها در مواردی چون دعوای وکالت، وصیّت، نسب، ثبوت هلال، و دعوای طلاق، بر عدم پذیرش شهادت زن است. و نیز فقها در مورد دعاوی مربوط به قصاص به جهت اختلاف روایات اختلاف نظر دارند. و مورد دیگر از موارد اختلاف دعاوی مربوط به نکاح است، که اغلب فقها به پذیرش شهادت زنان در نکاح فتوا داده اند.
3- موارد ضمیمه شهادت مردان به زنان؛ در برخی از موارد است که گواهی زنان همراه با ضمیمه شدن گواهی مردان مورد قبول است، که عبارت است از:
مشهور فقها گواهی زنان را برای اثبات آن به صورت مستقل کافی نمی دانند، بلکه با شهادت سه مرد و دو زن، مجازات سنگسار و با شهادت دو مرد و چهار زن فقط مجازات شلاق در زنا ثابت می گردد. در این مورد صاحب جواهر ادعای نفی خلاف کرده است. و این به جهت خصوصیتی است که در مورد حفظ حیثیّت افراد در زنا مورد نظر شارع است.
در امور مالی یا در اموری که مقصود آن مال باشد، شهادت زن به تنهایی کافی نیست و برخی علی رغم این که در مورد اثبات دعاوی مالی با یک شاهد مرد و قسم مدّعی محدودیّت هایی قائل شده اند ولی در مورد اثبات دعاوی مالی با دو شاهد زن و یک مرد تردید نکرده و پذیرفته اند، زیرا دو شاهد زن و یک مرد را بیّنه شرعیه گویند.
مستند این حکم علاوه بر روایات متعدد، آیه شریفه قرآن است.
خداوند متعال می فرماید: «یا أیُهَا الَّذینَ آمَنُوا إذا تَدایَنْتُم بِدَیْنٍ إلیْ أجَلٍ مُسَمِّی فَاکْتُبُوهُ وَلْیَکْتُبْ بَیْنَکُمْ کاتِبُ بِالْعَدْلِ وَ لا یَأبَ کاتِبُ أنْ یَکْتُبَ کَما عَلَّمَهُ اللّهُ فَلْیَکْتُبْ وَلْیُمْلِلِ الَّذی عَلَیْهِ الْحَقُّ وَلْیَتَّقِ اللّهَ رَبَّهُ وَ لا یَبْخَسْ مِنْهُ شَیْئا فَإنْ کانَ الَّذِی عَلَیْهِ الحَقُّ سَفِیها أوْ ضَعِیفا أو لا یَسْتَطِیعُ أنْ یُمِلَّ هُوَ فَلْیُمْلِلْ وَلِیُّهُ بِالْعَدْلِ وَ اسْتَشْهِدُوا شَهِدَیْنِ مِنْ رِجالِکُم فَإنْ لَمْ یَکُونا رَجُلَیْنِ فَرَجُلُ وَ امْرَأتانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ أَنْ تَضِلَّ إحْداهُما فَتُذَکِّرَ إحْداهُمَا الأُخْری...»؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که بدهی مدت داری (به خاطر وام یا داد و ستد) با یکدیگر پیدا می کنید، آن را بنویسید. و باید نویسنده ای از روی عدالت، (سند را) در میان شما بنویسد. و کسی که قدرت بر نویسندگی دارد، نباید از نوشتن - همان طوری که خدا به او تعلیم داده - خودداری کند. پس باید بنویسد. و آن کس که حق بر عهده اوست، باید املا کند و از خدا که پروردگار اوست بپرهیزد، و چیزی را فروگذار ننماید. و اگر کسی که حقّ بر ذمه اوست، سفیه (یا از نظر عقل) ضعیف (و مجنون) است، یا (به خاطر لال بودن) توانایی بر املا کردن را ندارد، باید ولیّ او (به جای او) با رعایت عدالت، املا کند. و دو نفر از مردان (عادل) خود را (بر این حق) شاهد بگیرید، و اگر دو مرد نبودند، یک مرد و دو زن، از کسانی که مورد اطمینان و رضایت شما هستند را انتخاب کنید (و این دو زن، باید با هم شاهد قرار گیرند) تا اگر یکی انحراف یافت، دیگری به او یادآوری کند...».
در پاسخ به این پرسش که چرا در دعاوی مالی، دو شاهد زن مورد نیاز است برخی از مفسّرین به ذیل آیه تمسّک کرده اند آنجا که می فرماید: «أنْ تَضِلَّ إحْدهُما فَتُذَکِرَ إحْدهُمَا الأُخْری» تا اگر یکی از آن دو زن موضوع شهادت را فراموش نمود دیگری او را یادآوری کند.
کلمه «فتذکر» به اعتقاد اکثر مفسّرین در مقابل «نسیان» است. فیض کاشانی می گوید: «و هذه علّة لاعتبار العدد» یعنی جمله مذکور در آیه شریفه علت لزوم تعدّد شهود زن را که همان نسیان باشد بیان نموده است.
طبرسی در تحلیل آیه مذکور می گوید: «لانّ النسیان یغلب علی النساء اکثر ممّا علی الرجال»، زیرا فراموشی بر زنان بیش از مردان عارض می شود.
مسأله فراموشی در حافظه زنان در هنگام ادای شهادت از نظر روان شناسان قابل توجیه است؛ زیرا از دیدگاه روان شناسی، فراموشی حافظه با میزان احساسات و هیجانات فرد، رابطه مستقیم دارد. هر قدر شخص بیشتر تحت تأثیر احساسات و هیجانات روحی واقع گردد به همان نسبت حوادث و وقایعی را که به خاطر سپرده زودتر فراموش نموده و دقت کمتری در نقل آن دارد.
یک روان شناس قضایی می گوید: «یک شی ء یا موضوع که در ذهن ما انعکاس شدید هیجانی با صبغه کراهت ایجاد می کند مخصوصا می تواند موجب تسهیل یا تسریع در انصراف توجه ما شود».
یکی دیگر از روان شناسان می گوید: «... نتایج تحقیقات حاکی از آن است که هیجان می تواند بر بازیابی از حافظه دراز مدت حداقل از چهار راه مشخص اثر بگذارد... در برخی از موارد هیجان های منفی مخلّ بازیابی می شوند».
برخی روان شناسان موضوع ارتباط فراموشی حافظه و هیجانات روحی را بر روی مجموعه ای از دانش آموزان آزمایش نموده اند، بدین ترتیب که آن ها را وا داشتند تا هیجان های بی معنی را به خاطر بسپارند، سپس آنان را آزمودند. پس از آن ناگهان در اطاقی که دانش آموزان نشسته بودند وضع وحشتناکی ایجاد کردند. بدین صورت که تخته ای از سقف افتاد و صدای تیری شنیده شد و چراغ ها خاموش شد. وقتی چراغ ها روشن شد دوباره دانش آموزان را امتحان کردند تا مشاهده نمایند چه مقدار از کلماتی که یاد گرفته بودند، به یادشان مانده است. دیده شد که در اثر هیجانات شدیدی که در آن ها ایجاد شده بود یادآوری آن ها در مورد آنچه که به خاطر سپرده بودند آشکارا کاهش یافته است.
به اعتقاد برخی از روان شناسان، یکی دیگر از علل فراموشی حافظه اشخاص «شرم و حیا و عفت» است که این عامل همانند عامل احساسات و عواطف ناشی از حوادث در زنان به مراتب بیشتر از مردان یافت می شود.
گرچه این دو عامل در وجود زن از نعمت های الهی است که خداوند به ودیعت نهاده است و می تواند در رشد و ترقّی او تأثیرگذار باشد، و در قوام جامعه و تحکیم نظام خانواده نیز تأثیر بسزایی دارد.
لازم به ذکر است که در امور مالی با دو شاهد زن بدون گواهی مردان و فقط با ضمیمه قسم مدّعی پذیرفته است. و در این مورد صاحب جواهر ادعای شهرت قوی کرده است.
پی نوشتها:
1. نهج البلاغه، خطبه 80.
2. الحیاة، حکیمی، ج 1، ص 193.
3. بحار الانوار، ج 103، ص 224.
4. سوره بقره، آیه 44.
5. عبادی، شیرین، نشریه ایران، شماره 3، ص 18.
6. جواهر الکلام، ج 41، ص 163.
7. جواهر الکلام، ج 41، ص 304.
8. همان، ج 40، ص 275 و ج 41، ص 165 - 167.
9. سوره بقره، آیه 282.
10. التبیان، طوسی «ره»، ج 2، ص 373.
11. تفسیر صافی، ج 1، ص 235.
12. مجمع البیان، ج 1، ص 398.
13. روان شناسی قضایی، ج 1، ص 275.
14. درآمدی بر روان شناسی، ج 1، ص 285 و 286.
15. اصول روان شناسی، ص 261.
16. المیزان، ج 2، ص 278.
17. مجمع الفائدة و البرهان، ج 12، ص 433.
18. جواهر الکلام، ج 41، ص 169.
در روز پنج شنبه مورخ 29/10/1390 در مکان هنرستان فاطمه زهرا (س) شهرستان کارگاه آموزشی با حضور همکاران تشکیل و موضوعات زیر مورد بحث و بررسی قرار گرفت:
1-بررسی موضوعات کتاب مدیریت و برنامه ریزی امور خانواده
2-راهکارهای کمک کننده در باره روش تدریس پودمان خیاطی از کتاب هنر در خانه
3-تبادل نظر در مورد جزوات بافتنی و گلدوزی و روش اجرا در کارگاه
4-برنامه ریزی جهت برگزاری کلاسهای تقویتی هنرجویان منتخب جهت شرکت در مسابقات علمی و عملی
عکس شماره 1
>